معنی کنایه از ریسک کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
حل جدول
دل به دریا زدن
ریسک
خطر
خطر، احتمال خطر، اقدام به کار نامعلوم
آلبومی از احسان آریا
مثل ریسک کردن
دل به دریا زدن
فرهنگ معین
[فر.] (اِ.) خطر، احتمال خطر.
فارسی به عربی
خطر، مغامره
فارسی به آلمانی
Risiko (n), Riskieren
ترکی به فارسی
ریسک کردن
فرهنگ عمید
احتمال خطر،
(اسم مصدر) [عامیانه] اقدام به کاری که نتیجۀ آن معلوم نبوده و احتمال خطر یا ضرر وجود داشته باشد،
گویش مازندرانی
به دنبال هم – پشت سرهم
لغت نامه دهخدا
چله ریسک. [چ ِل ْ ل َ / ل ِ س َ] (اِ مرکب) چرخ ریسک. چرخ ریس. پرنده ای خرد که آوازی درازدارد. قسمی پرنده که در اوائل بهار آید و آوازی بس طولانی و دراز دارد. نوعی پرنده که پیش از نوروز و دراواخر زمستان چون پروانه ٔ بهار آید و آوازی دراز و با زیر و بم بسیار دارد، و آن را چرخ ریسک و «پوستین بکن حریر بپوش » نیز گویند. و رجوع به چرخ ریسک شود.
معادل ابجد
658